روانشناسی ثروت با تغییر باورهای محدود کننده

بدانید که افکار و باورهای محدود کننده ای دارید و تا زمانی که تغییر مثبتی در باورهای خودتان ایجاد نکنید زندگی شما تکرار گذشته تان خواهد بود!!!

امروز ثابت شده متوسط درآمد سالانه هر فرد تغریبا عدد ثابتی است، مگر آنکه تغییرات اساسی در باورها و افکار خود ایجاد کند.

اگر این تغییرات، منفی باشد، فرد بدون آنکه متوجه شود، معامله اشتباهی می کند، با فرد نامناسبی شریک می شود، سرمایه گذاری پر ریسکی انجام می دهد، یا پول به کسی می دهد که نباید بدهد و یا … که بعدها بخود نهیب می زند:

اما اگراین تغییرات مثبت باشد، بطور تصادفی، سهامی به او پیشنهاد می شود، در مترو می شنود که بهتر است سکه بخرد، ناگهان پیشنهاد شراکت بسیار خوبی به او می شود، معامله پر سودی توصیه می شود و یا … که بعدها بخود می گوید:

آفرین. خیلی خوب تشخیص دادی و به موقع از فرصت طلایی استفاده بردی!

توضیحات بخش اول پکیج : (فایل خود هیپنوتیزم جذب ثروت شوید)

باورهای ضد پول

ما خیلی با هم گفتگو کردیم.

هرچند به ظاهر، خود را همیشه در پی کسب ثروت فراوان می دانست! اما در ریشه یابی دلایل عملکردی-احساسی ایشان متوجه شدیم که او برخلاف ظاهر موضوع به هیچ وجه به دنبال پولدارشدن نبوده، نیست و نخواهد بود. چون نمی تواند باشد.

چون ذهن محسن بگونه ای برنامه ریزی شده تا اعمالی از او سر بزند و در دو راهیها و چند راهیها انتخابی بکند که او را از ثروت دور کند.

افکار مخرب و محدود کننده انسان می تواند در او ویژگی رفتار خود تخریبی (Self-destructive behavior) ایجاد کند.

ضمیر ناخوداگاه و باورهای جذب ثروت

• من هم این مشکل را دارم، چه باید کرد؟
• این فایل چگونه مشکلات مرا حل می کند؟
• آیا واقعا جواب می دهد؟
• چند جلسه باید از فایل استفاده کنم تا …
• آیا در مورد همه جواب می دهد؟
• چرا اینقدر راجع به خود هیپنوتیزم حرف و حدیث زیاد شده است؟؟؟

سعی می کنم بطور خلاصه تمام پرسش های بالا را پاسخ دهم :

فروید گفته است: ذهن از دو بخش ساخته شده است. بخش کوچک “ضمیر خودآگاه” که تمام اعمال و افکار هوشیار ما در آن شکل و فرم می گیرد.

بخش بسیار بزرگ “ضمیر ناخودآگاه” که تمام فعالیتهای فکری و عملکردی ناهوشیار ما را در کنترل خود دارد.

مثال: شما زمانی که برای اولین بار آموزش رانندگی می بینید، همه افکار و تصمیمات و واکنشهای بدن شما آگاهانه است، نگران هستید. دو دستی فرمان را محکم می گیرید. اشتباهی ترمز می کنید. راهنما را فراموش می کنید. حتی برای لحظه ای نمی توانید از روبرو چشم بردارید!

اما مدتی بعد که به کار مسلط شدید، بطور ناخوداگاه براحتی و بدون نگرانی همزمان خوب رانندگی می کنید و با بغل دستی گفتگو می کنید و حتی خوراکی می خورید و به چیز دیگری فکر می کنید!

آری عزیزان ما در همان کودکی هدایت کشتی زندگی خود را می آموزیم و کنترل همه جوانب زندگی را به ضمیر ناخودآگاه می سپاریم و از آن به بعد تغییر این رویه، کار بسیار سختی است. خیلی سخت، اما غیر ممکن نیست.

باید به بخش ضمیر ناخودآگاه راه یافت و در آنجا برنامه از پیش طراحی شده را تغییر داد.

من سال هاست که اتومبیل دنده اتومات سوار می شوم. چند روز پیش برای جابجا کردن ماشین دوستم پشت فرمان یک اتومبیل دنده ای نشستم. خیلی عجیب بود. نتوانستم آن را حرکت دهم. عجیب است نه!

کمی فکر کردم. چکار باید می کردم. برنامه راندن اتومبیلهای دنده ای را در ذهنم بالا آوردم و راه اندازی کردم. چند بار تمرین کردم و نهایتا توانستم کار را انجام دهم. اما در این مثال برنامه رانندگی اتومبیل دنده ای از قبل در ذهن من بود و کار بسیار ساده بود و با چند دقیقه تمرین و تمرکز انجام شد.

• بیشتر افراد قدرت تشخیص این افکار و باورها را ندارند!
• بیشتر افراد از پس خود بر نمی آیند!
• بیشتر افراد اراده تحمل و حوصله مراحل تغییر را ندارند!